هرچند امشب فقط یک دقیقه از شبهای دیگر سال طولانیتر است اما همین 60 ثانیه بهانهای شده تا خاطرات زیادی برای ما ایرانیها در آن رقم بخورد و یادآور شبهایی شیرین و شاد باشد. از زمان کودکی که باید انشای شب یلدا مینوشتیم تا جمعشدن همه اعضای فامیل در خانه پدرومادربزرگ، انداختن سفره شب یلدا که معمولا هر بخش آن با یک خانواده بود، تزیین سفره، شعرخوانی پدربزرگ، فال حافظ و ... خاطراتی است که از این شب در ذهن بسیاری از ما ماندگار شده است. شبی که به شیرینی انارش میشناسیم و شاد بودنی که در کنار دیگر اعضای خانواده محقق میشود. یلدا واژهای سُریانی به معنای زایش و تولد است و تاریخچه آن به گذشتههای بسیار دور برمیگردد اما زمان دقیقش مشخص نیست. برخی باستانشناسان، تاریخ شب یلدا را هفت هزار ساله میدانند. آنها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ، استناد میکنند. با این همه، یلدا جایش را در فرهنگ ما باز کرده و فرصتی ساخته که در فضایحقیقی و از نزدیک، حال و احوال فامیلهایی که گاهی فقط سالی یکبار آنها را میبینیم، بپرسیم. در پرونده امروز زندگیسلام، چند توصیه طلایی برای داشتن شب یلدایی که علاوه بر خودمان به اطرافیان هم خوش بگذرد، خواهیم داشت. همچنین از چالش حافظ خوانی و گرفتن فال حافظ میگوییم. با ما باشید.
شب چله کلیشهای
از زمانی که سیستم پیامک در تلفنهای همراه راه افتاد تا چند سال پیش، از یک ماه مانده به شب چله، تقریبا همه کسانی که در دفتر تلفنمان بودند، برایمان پیامک میزدند که «یلدا یعنی یادمان باشد...» یا «دو قدم مانده که پاییز...» البته از چند سال پیش تا همین پارسال به جای پیامک، این آهنگ را برایمان در انواع پیامرسانها میفرستادند که «آخ تو شب یلدای منی» و اگر طرف احساس بانمک بودن میکرد، چند تا شکل جوجه هم میفرستاد و زیرش توصیه میکرد حتما جوجههایمان را بشمریم که آخر پاییز است. در این روزهای اخیر هم همین کارها را در استوریها میکنند. حالا این که خوب است، بقیه استوریهای دوست و آشنا و فامیل، جشن شب چله فرزند و نوه و نتیجههایشان در مهدکودک است که گریم کدو حلوایی و لباس درخت چنار دارند و باید حتما ریاکشن قلب و خنده برایش بفرستیم تا مبادا به طرف بربخورد. حالا عکس و فیلم بچه که قابل تحمل است، شانس بیاوریم ما را روی عکس کیکهایی که خودشان پختهاند و شبیه هندوانه قاچخورده و انار ترکخورده است، تگ نکرده باشند. به اینها اضافه کنید عکس و فیلم میوهآراییهای عجیب و غریب که کدوتنبل را شکل آدمبرفی کردهاند و هندوانه را مثل کشتی یوگی و دوستان آراستهاند و با برگ چغندر، اژدهای چینی درست کردهاند و باید همه را لایک کنیم و زیرش کامنت دست و جیغ و هورا بگذاریم. باز میوه هم یک چیزی، امان از وقتی که مجبور شویم برای مدل موی سر آناناسی باجناقمان و ناخن هندوانهای جاریمان ابراز احساسات کنیم! به هرحال آداب و رسوم در تغییر هستند و این روزها هم این چیزها مد است. مهم این است که قدر همدیگر را بدانیم و از کنار هم بودن لذت ببریم، حتی اگر شوهر عمهمان باشد!
فوتوفنهای خواندنِ اشعار حافظ
حافظ شاعر بزرگ ایرانی پای ثابت همه سفرههای هفتسین و یلدا هست. پس بیشترمان او را میشناسیم. امشب هم سر حافظ خیلی شلوغ است و خیلیها به بهانه شبیلدا دیوان حافظ را میآورند و بعد از نیت، چشمشان را میبندند و یکی از صفحات دیوان را بازمیکنند. به این کار «تفالزدن» هم میگویند. در گذشته شب یلدا بزرگترها، شاهنامه میخواندند و حافظخوانی هم داشتند. حالا که قرار است دیوان حافظ را وسط سفره یلدا بگذاریم بهتر است فوتوفنهای درست خواندن اشعار را هم بلد باشیم.
قدم اول| انتخاب دیوانهایی با فونت ساده
بیشتر دیوانهای حافظ به خط نستعلیق نوشتهشدهاند. برای همین بهتر است به دنبال کتابهایی باشیم که با فونتهای سادهتر این اشعار را نوشتهاند. در نسخههای نستعلیق احتمال نادرست خواندن کلمهها و جابهجایی نقطهها هم وجوددارد. البته خیلیها در بزرگسالی هم نمیتوانند یک غزل را درستوحسابی بخوانند پس اگر در خواندن اشتباهکردیم اتفاق عجیب و ترسناکی نیفتادهاست. بعد از این که یا کلمهها و اشعار حافظ آشناشدید میتوانید به سراغ نسخههای خوشنویسیشده آن هم بروید و خودتان را محک بزنید.
قدم دوم| نصفهونیمه نخواندن
وقتی قرار است حافظ بخوانید فرضکنید دارید یک فیلم زبان اصلی میبینید. اگر جایی را متوجه نشدید یا اشتباه خواندید مدام به عقب برنگردید. یکبار شعر را تا آخر بخوانید و در دور بعدی کلمهها را آرامتر و شمردهتر بخوانید و نگران تپقزدن نباشید. وقتی چندبار جریان خواندن را قطعکنید به قول معروف رشته کلام از دستتان درمیرود و توجهتان از شعرخواندن پرت میشود. بهتر است برای شروع و حافظخوانی، غزلهای سادهتری که کلمههای آشناتری را دارند انتخابکنید. اگر میخواهید بیشتر از حافظخوانی سردربیاورید میتوانید کتاب «حافظنامه» استاد بهاءالدین خرمشاهی را از کتابخانه یا کتابفروشی تهیهکنید و از آن کمک بگیرید.
قدم سوم| متنهای صوتی بهدردبخور
در سایتهای معتبر مانند گنجور دکلمه و روخوانی اشعار حافظ توسط شاعران بزرگ را بشنوید. این صوتها کمکمیکنند تا وزن غزلها دستتان بیاید و با کلمههای ادبی بیشتر آشناشوید. میشود این فایلهای صوتی را در تلفنهمراه هم ذخیرهکرد تا هر وقت حسوحالش را داشتید راحتتر در دسترستان باشد. میتوانید روی حافظ شخصی خودتان برای کلمههای سخت اعراب بگذارید یا معنی بعضی از آنها را بنویسید. قرار نیست هر روز یک غزل تازه یادبگیرید. شاید مجبور شوید برای یک غزل چند هفته وقت بگذارید که باز هم طبیعیاست و با تمرین و پیگیری میتوانید پیشرفت خودتان را در شعرخوانی ببینید.
قدم چهارم| ربطدادن اشعار به احوالات شخصی
در خیلی از دیوانهای موجود در پایان هر غزل بخشی به نام تعبیر وجود دارد. اشعار حافظ پیچیده، چندلایه و ترکیبی از معناهای مختلف است. برای همین سعیکنید از اصل، دور نمانید و درگیر این تعابیر و متنها نشوید. همین که بتوانید بعد از چندبار خواندن اشعار حافظ آن را درست و روان بخوانید قدم بزرگی برداشتهاید. اگر میخواهید این اشعار در ذهنتان ماندگار شوند میتوانید بعضی از بیتهای حافظ را به حالتهای درونی و شخصیتان ربط دهید. برای مثال وقتی یک اتفاق خوب میافتد بخوانید :«بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم/ شادی آورد گل و بادِ صبا شاد آمد». وقتی از قضاوت کسی ناراحت هستید بخوانید: «من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/هرکسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار که کشت». یک قدم خیلی مهم برای آشنایی با حافظ هم میتواند این باشد که کتابهای حافظ ساده را به اعضای خانواده و دوستان خود هدیهبدهیم، هر چند وقت یکبار یک زمان را مشخصکنیم و در آن شعر حافظ بخوانیم و با هم درباره آن صحبت کنیم.
به نظرتون این فال حافظ، واقعیه یا کیکه؟
معمولا یکی از کارهای شب چله، فال گرفتن با دیوان حافظ است. البته که این کار آداب و رسومی دارد که حتما میدانید. ولی با کمال تعجب و تاسف گاهی در فیلمها و سریالها، یا ویدئوهای فضای مجازی میبینیم که طرف طوری فال میگیرد که خواجه حافظ شیرازی از سرودن دیوان اشعارش پشیمان شده و میخواهد برود پیش بابا طاهر عریان! مثلا پدربزرگ سریال که روی صندلی گهوارهای نشسته (خب کارگردان عزیز، الان چند درصد از مردم از این صندلیها دارند؟) و تکان تکان میخورد، با حالت خلسه وسط دیوان حافظ را باز میکند، چشمهایش برقی میزند و شروع میکند به خواندن «الا یا ایها الساقی...» مرد حسابی، حتی پسرعمه سه ساله من هم میداند که این غزل حافظ اولین شعر دیوانش است، تقریبا صفحه 2 یا 3 کتاب، نه وسط دیوان! یا در تبلیغ تلویزیونی آقایی با کت و شلوار زیر کرسی لم داده و در حالی که روی کرسی چند تا شمع و یک ظرف پر از گیلاس و آلبالو و زردآلو و بقیه میوههای تابستانی است، برای همسرش که با لبخند از آشپزخانه یک کیک میآورد، شعر حافظ میخواند. تا اینجا همه منتظریم که یا تبریک شب چله یک بانک باشد یا دیگر حداقل تبلیغ یخچالی باشد که همیشه داخلش پر از کیک است. ولی در کمال مسرت میبینیم که تبلیغ کلاس کنکوری است که قرار است بچه خانواده از شهر دیگر زنگ بزند و بگوید برایش فلان کتاب که تخفیف خورده را بخرند و بفرستند. یا مثلا در یک کلیپ پربازدید شبکههای اجتماعی میبینیم خانمی که لباس پاتختی پوشیده و وسط یک سفره عقد ایستاده و از سقف هم هندوانه و کدو آویزان است، دیوان حافظ را باز میکند و با صدای گویندههای رادیو میخواند: «برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر... لیلی آمد دم در، گفت: ایول برق آمد!».