خبر مسدودسازی حساب بانکی زنان بیحجاب که توســط یکی از نمایندگان مجلــس در یکی دو روز گذشته بیان شد،موجی از تعجب درمیان افراد بهوجود آورد.
در این زمینه باید به دو نکته اساسی توجه کرد؛ یکی بحث اصلی و مبنایی است که آیا ما در شرع افزونبر حکم حجاب مساله الزام به حجاب را داریم چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم و آیا این کار یک امر دینی است که بخواهیم کاری کنیم که مردم از طریق زور مجبور التزام به حجاب شوند، یعنی چیزی را که اعتقاد ندارند، انجام دهند؟ آیا این کار درست است یا خیر؟ این بحث را پیش از این در مقاله مستقلی تحت عنوان نقد الزام حجاب در مجله فقه اسلامی دفتر تبلیغات قم توضیح دادم و گفتم این کار نه دلیل شرعی دارد و نه دلیل عقلی. همه چیزهایی که از امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری ازمفسده مطرح میشوند، ادلهای نیستند که قابل استناد باشند؛ برفرض اینکه عدهای قبول کنند الزام به حجاب از باب نهی از منکر است. باز به قول استاد مطهری نهی از منکر منطــق دارد؛ منطق معقولی دارد که از آن منطق در اثربخشــی و مفیدیت باید استفاده شود، نه اینکه از هر راهی انجام گیرد. مرحوم مطهری مثالی میزند. در یکی از شــهرهای آمریکا، زنان قماربازی میکردند؛ گروهی فکر کردند که چه عاملی باعث شده که عدهای قماربازی میکنند. عدهای از طریق موعظه و عدهای با روشهای دیگر اقدام کردند اما اثر نبخشید. بررسیها انجام شد و ریشه آن را بیکاری و استفاده نکردن از ظرفیت کاری زنان تشخیص دادند و آنان از همین راه، قماربازی را از بین بردند.بعد شهید مطهری میفرمایند، این کار منطق نهی از منکر اســت. پس نکته اول آن است که به هیچ وجه مساله الزام حجاب، دلیل شرعی ندارد و امروز بســیاری از مراجع به آن معتقد نیستند و بعضی از مراجع نجف رسماً و صریحا به مسئولان پیام داده و آن نهی کردند.درگذشته نیز شهیدمطهری، شهید بهشتی آیتالله طالقانی طرفدار حجاب اختیاری بودند. این بحث اولیه است. اینکه فکر کنیم حجاب، عفت عمومی جامعه است، درست نیست. اگر حجاب، عفت عمومی جامعه بود، در صدر اسلام در زمان پیامبر اکرم(ص)یا امیرالمومنین یا در جاهای دیگر باید جلوی کنیزهایی را که لخت میآمدند،میگرفتند یا جلویاهل کتاب یا زنانی را که عشایر بودند مبالاتی در امر حجاب نداشــتند، گرفته میشــد. این کار انجام نشد؛ به این دلیل که حجاب مســاله عفت عمومی نبوده و فلسفه حجاب به تصریح قرآن کرامت زن و پیشگیری از آزار جنسی بوده و چنین مسالهای به عنوان عفت عمومی وجود نداشته تــا حکومت خود را ملــزم به حفظ آن کند. این بحث، بحث بســیار مفصلی است و در یک مصاحبه نمیگنجد. لذا به همین اندازه اکتفا میکنم و وارد بحث دوم میشــوم. نکته دوم آن است که در این سالها تلاش شده تا ازطریق ابزارهای قهریمساله حجــاب را حل کنند. در این خصــوص من به لحاظ کارکردی آن میگویم؛ آیا حکومت در این زمینه موفق بوده اســت؟! آیا روشهایی که حکومت به کار برده، منتهی به وضعیت بهتری نسبت به حجاب شده است یا روشهایی که به کار رفته، تبدیل به یک نوع ضدیتبر علیه حجاب شده است؟!
امروزه بسیاری از کسانی که معتقد به حجاب هستند یا معتقد به این نیستند که باید کسی را زور کرد،اعتقاد دارند این روشها و شیوهها نادرســت و ناموفق بوده است و همین شیوههای نادرست است که مردم را به عکسالعمل و عصیان وادار کرده است. آیا واقعاً دراین ۴۰ سال مساله الزام به حجاب مشــکل جامعه را حـل کرده اســت؟! این شــیوهها و تهدید کردنها واقعاً نهتنها عملینیست بلکه اینکه عدهای میخواهند با زور و تهدید آن را عملی کنند،خودشان را مسخره کردهاند. درست مثل کاری که درباب ماهواره انجام دادند و بعد از کلی تهدیدات بهشکل مسخرهای عقبنشینی کردند. الان نمونه آن در مساله اینترنت و شــبکههای مجازی هم مطرح است، وقتی که جلوی مردم از یک راه گرفته میشود، مردم از راههای دیگر وارد میشوند. فقط کار خود را لوث میکنند و فرصتهای شغلی را از مردم میگیرند و به نارضایتیها دامن میزنند.
بهنظرم کسانی که این حرفها رامطرح میکنند افرادی هستند که شناخت درستی از جامعه خودشان ندارند، این افراد شناختی از حقیقت دستوراتدینی همندارند. آنها از روشهایی کـه باید در زمینههای تبلیغ مسائل دینی براساس حکمت و موعظه (نحل: 125) آن عمل کرد، شناخت ندارند. به این دلیل است فکر میکنند با این شیوهها و تهدید کردن و ترساندن مردم میتوانند جلوی بیحجابی را بگیرند.شک نکنید که این کار آنها با شکست مواجه خواهد شد و باعث تمسخر و آبروریزی خود آنها خواهد شد مردم را بیشتر عصبانی خواهند کرد. فکر نمیکنم کســانی که این حرفها را بیــان میکند، دغدغه دینی کردن جامعه را داشته باشند؛ زیرا این کارها نهتنها جامعه را دینی نمیکند و اعتقاد بهحجاب را ایجاد میکند بلکه سبب خواهد شد که مردم نسبت به آنها عصبانیتر و جریتر شوند و در مقابل آنها عکسالعمل نشان دهند. شاید بتوانند این کار را در حق گروهی انجـام دهند و بر فرض جمعیت زیادی با آنها موافق باشند؛ اما آیا میتوانند همه حسابهای بانکی را خالی و مسدود کنند؟این کارزمینه همدلی و همراهی طبقات مختلف را برای مقابله با آنان تشدید میکند، درنظام بانکی اختلال ایجادمیکند و آنها با انجام این کار به مشکلات اقتصادی و مالی دولت مشکل دیگری را اضافه خواهند کــرد.
توجیه این افراد در طرح این مســائل، تمکین جامعه به ســمت قانون است. اولاً به لحاظ حقوقی گفته میشود، قانونی خوب است که اجراپذیر باشد. قانونی که اجراپذیر نباشد، یک نوع تمسخر کردن قانون است. ماهـواره را مثال زدم، مثالهای دیگری نیز وجود دارد. اگر یک قانون اجراپذیر نباشد،نتیجه عملی هم نخواهد داشت. نکته دومی که در قانون اهمیت دارد و در همه نظامهای اجتماعی به آن توجه میکنند این اسـت که اولا کاری انجام دهند که زمینه مقبولیت و پذیرش قانون فراهم شــود. زمانی که زمینه فراهم شد، قانون را اجرا میکنند. این قانون همان زمان که توســط در یــک گروه خاص و با اکثریتی خــاص در آن مجلس تصویبشد مورد اعتراض بسیاری از عالمان دینی قرار گرفت نسبت به آن، اعتراض داشتند. وقتی که عالمان دینی و بسیاری از محققان و شخصیتهای فرهنگی آگاه قانع نشدند چگونه خواهند توانست تودههای مردم را قانع کنند؟ اشــکال دیگر آن اســت که آیا درهمه زمینهها قانون عمل میشود؟! این روزها حقوق بســیاری از مــردم را ضایع میکنند.
امروز این همه مشکلات اقتصادی، مالی،فساد و رانت ایجاد شده اسـت ولی خبری از قانون و مبارزه با آنها نیســت. همه قوانین را رها کرده و به مسـاله حجاب چسبیدهاند. دهها مساله وجود دارد که مردم فکر میکنند قوانین آن معطل مانده است. قانون و اصولی که مربوط به حقوق مردم است، تعطیل شده است. تعداد زیادی مردم میگویند ما هیچ نقشی درحکومت نداریم، چراکه عدهای در مجلس، شورا و... سر کار قرار گرفتهاند که نماینده عده حاضر هســتند و ما کارهای در این حکومت نیستم. مردم با چنین شرایطی یا برگه سفید انداختند یا شرکت نکردند، چون کاندیدایی نداشتند. توجه به حقوق جامعه مگر قانون نیست؟ قانون، زمانی قانون است که مسئولین آن برخاســته از مردم و به انتخاب اکثریت مردم باشند. زمانی که قانونی برخاســته از نظر اکثریت مردم نیست پس به قانون عمل نشده است. اگر اینها خیلی به فکر قانون هستند به دنبال آن باشند که بتوانند مردم را قانع کنند که حکومت فکر اجرای قانون و حل مشکلات معیشتی و حل مسائل بینالمللی است.
وقتی یک قانون میخواهد قانون باشد باید زمینههای اجرای آن به وجود بیاید. درسیر تحول تشریح قوانین قرآن میبینیم آیه حجاب بعد از ۱۸ یا ۲۱ سال بعد از بعثت پیامبر اکرم(ص) نازل شــده است؛ یعنی یک فرآیند بــرای توجیه کردن آن فراهم شده و مومنین را خطاب قرار داده است. اول مومنین و عده خواصی که در جامعه هستند بپذیرند؛ اما زمانی که شما در جامعه چنین توجیهی را فراهم نکردید و زمینههای عکس و ضدیت با آن هم فراهم شده، قطعاً حرف زدن از قانون چیز مســخرهای خواهد بود ودمقبولیـت پیدا نخواهد کرد. چنین افرادی که در لبــاس روحانیت این حرفها را میزنند در واقع خودشان را مسخره کردهاند و باعث بدنام کردن روحانیت شدهاند. حکومت توجه داشــته باشد که تمکین به نظر مردم ممکن است عقبنشینی تلقی شود اما شکست نیست. اگر کسی درمقابل مردم تمکین کرد، یک امتیاز برای اوست. داشتن انعطاف در برابر خواستههای مردم هنر و شجاعت است. مرحوم امام زمانی در مناسـپبتی سخنرانی میکردند. ایشــان فرمودند ممکن اســت مسئولین نیز اشتباه کنند، اما آنچه مهم است شجاعت و شــهامت پذیرش اشتباه است.
این مسئول زمانی که فهمید اشتباهکرد باید شجاعت و شهامت آن را داشته باشد که از مردم عذرخواهی کند. مگر قانون ماهواره قانون نیست؟! مگر بنا به نقلقول مسئولین مربوطه، رهبری نفرمودند نیروهای انتظامی برای جمعآوری ماهــواره وارد خانههای مردم نشوند؟! مگر آن (ممنوعیت ماهواره) قانون نبوده اســت؟! این قانون(عمًلا) عوض شــد و هیچ شکســتی هم نبود! اگر کســی در مســاله ماهواره امروز پیگیری نمیکند، آیا شکســت تلقی میشود؟! خیر. هیچ شکستی تلقی نمیشود. امروزه بسیاری حقوق مردم رعایت نمیشود. بســیاری از قوانین رعایت نمیشود و این شکست بیشتری محسوب میشود. یکی از قوانینی که درقانون اساسی پیشبینیشده،حق اعتراض مردم اســت. چرا به کسانی که انتقاد و اعتراضــی دارند، اجازه انتقاد و اعتراض داده نمیشود؟ قرآن میفرماید: لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
جهر به معنی آشکار کردن و علنی گفتن ســتم به مردم است، یعنی فرد به خیابان بیاید و رسماً بگوید به من ظلم شده اســت. این حق قرآنی است و هم درقانون اساسی پیشبینی شده است. کسانی جریمه مجازات میگذارند، در واقع از حق حکومت صحبت میکنند؛اما از حق اعتراض مردم که درقانون اساسی پیشبینیشده، صحبت نمیکنند. این (حق اعتراض مردم) قانون است و اگر به آن عمل کنند شکستی نخواهد بود. اینکه افراد بتوانند رسماً و به صورت قانونی اعتراض و انتقاد خود را بیان کنند این قانون است. اگر آنانی که دغدغهقانون را دارند، بیایند این بند از قانون اساسی را اجرا کنند.