مساله فقط اشتغال نیست، در تمامی حوزهها میتوان نگران بود. متاسفانه باید گفت که مدیران و مشاورانی که آگاه و بصیر به امور باشند حضور ندارند یا از آنان استفاده نمیشود. تازه در همین زمینه کارآفرینی و اشتغال، وزیر مربوط برکنار شده و هنوز وزیر جایگزین نیز نیامده است. فرصتها چون ابر در حال از دست رفتن هستند. با این دست فرمان هر روز بیشتر از پیش کوچک میشویم. ریشه ماجرا این است که رویکرد دولت توزیعمحور است و نه تولیدمحور. این مشکلی است که دولت قبلی اصولگرایان هم دچارش بود که در ۸ سال با درآمدهای نفتی بینظیر، سالانه کمتر از ۱۴ هزار شغل خالص ایجاد کردند. این دولت که آن درآمدها را نیز ندارد و تاکنون حتی اشتغال را منفی هم کرده است، به اندازه صد هزار نفر از آنان کم شده است.
پیشنهاد مشخص این است که یک گروه را مسوول رسیدگی به این ناکامی فاحش کنید. همه دوست داریم که دولت سالانه نه یک میلیون که چند میلیون شغل ایجاد کند. کسی از تداوم وضع موجود خوشحال نیست. موفقیت دولت موفقیت مردم است و برعکس. حداقل در ارزیابی این ناکامی قدری تامل کنید و چشمبسته از کنار آن نباید رد شد. بدون ثبات اقتصادی و بهبود سیاست خارجی و توافق برجام نمیتوان به اهداف اشتغال رسید. حتی نمیتوان سطح موجود اشتغال را حفظ کرد. اینها را نقدهایی از باب تخریب تلقی نکنید، دنبال نظرسنجیهای غیرمرتبط برای توجیه سیاستها و وضع موجود نباشید. اینها راه چاره نیست گمراهکننده است. چند شاخص را جدی بگیرید. تورم، اشتغال، تولید ناخالص ملی و سرمایهگذاری، بقیه حاشیه است.
اگر تورم را به زیر ۱۵درصد و ترجیحا زیر 10درصد رساندید و اگر سالانه یک میلیون یا حتی ۸۰۰ هزار شغل اضافه کردید و اگر رشد اقتصادی پایدار (نه یک سال) حداقل ۶درصد ایجاد کردید که طبعا اینها نیازمند سرمایهگذاری کلان و ثبات در سیاستهای علمی در حوزه اقتصاد است، مردم از شما حمایت جدی خواهند کرد بقیه امور نسبت به اینها امری فرعی و کماهمیت است.