کد خبر: ۱۵۱۱۴
۱۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۵
یک نماینده مجلس گفت: اگر ما بخواهیم صورت مسأله را با جمع کردن مردم از کف خیابان پاک کنیم، نمی‌شود؛ چون بالاخره کف خیابان جمع می‌شود ولی مسئله حل نمی‌شود! در آن صورت این بحران تداوم پیدا می کند و عمیق و شدیدتر می‌شود و نظام را زمین‌گیر میکند.
به گزارش جدید پرس:

جلیل رحیمی جهان آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: به نظرم ما باید در چارچوب قانون اساسی و شرایط موجود مطالبات را مورد بررسی قرار دهیم، شرایط را اصلاح کنیم و سیاست‌ها را تغییر دهیم تا جوانان در این کشور زیست شرافت‌مندانه، عادلانه و آزادانه‌ای داشته باشند، اما امروز شرایط کشور به گونه‌ای است که شرایط و بستر برای آن فراهم نیست.

بخش هایی از گفت و گوی جهان آبادی را در ادامه می خوانید:

اگر نگاهی به کشورهای خاورمیانه داشته باشیم، عمدتا هر ۵۰ سال دچار بحران می‌شوند؛ به این علت که تغییر نسل‌، ارزش‌، آرمان‌ ودیدگاه‌ها اتفاق می‌افتد. مواجهه با این بحران ها این دو حالت دارد؛ یکی اینکه حکومت‌ها در برابر این خواسته‌ها مقاومت کرده و سرکوب می‌کنند که نمونه‌اش را در سوریه، مصر و تونس مشاهده کردیم.

حالت دوم همین اینکه، حکومت ها این تغییرات را می‌پذیرند و پیش‌روتر از ملت شروع به اصلاح کرده و راه‌کارهایی ارائه می‌دهند که خواسته‌های مردم را در چارچوب نظام پاسخ دهند. ما در کشور خودمان باید بپذیریم در چهار دهه‌ی زندگی خیلی از نیازها و مطالبات مردم تغییر کرده، نه به این مفهوم که نیازها به سمت و سویی رفته که ما اساس نظام را تغییر بدهیم.

به نظرم ما باید در چارچوب قانون اساسی و شرایط موجود مطالبات را مورد بررسی قرار دهیم، شرایط را اصلاح کنیم و سیاست‌ها را تغییر دهیم تا جوانان در این کشور زیست شرافت‌مندانه، عادلانه و آزادانه‌ای داشته باشند، اما امروز شرایط کشور به گونه‌ای است که شرایط و بستر برای آن فراهم نیست.

در این چند دهه عده‌ای به تصور اینکه به نظام خدمت می‌کنند، هر تفکر اصلاح طلبانه‌ای و دلسوزانه‌ای را ساکت کرده، به حاشیه بردند و حذف کردند! آنها انتخابات را به سمتی بردند که کسانی که منتقد و خواهان اصلاحات بودند تا دیدگاه‌های مردم را در قالب ظرفیت‌های درون نظام حل کنند، را به حاشیه بردند!

وقتی شما فرصت اصلاحات را می‌گیرید دشمن جایگزین می‌شود. در این صورت به ازای حذف تفکر اصلاحی، تفکر تخریبی به جای آن می‌آید و دشمن به زنان و فرزندان شما رجوع می کند و آنان را با خود همراه می کند و می‌گوید نظام شما قابلیت اصلاح ساختار ندارد و تغییر پذیر نیست.

در این راستا ما در بخش‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، هنری و مذهبی سرمایه‌های اجتمای بسیاری در جامعه داریم که مردم آن‌ها را قبول دارند. مردم شاید نماینده مجلس را قبول نداشته باشند، اما آن‌ها سرمایه اجتماعی ما هستند؛ سرمایه هایی که نظام و رهبری را قبول دارند اما به برخی سیاست‌ها انتقاد دارند.

ما باید از این ظرفیت ها استفاده کنیم، اما یک رفتار غیرمنطقی در پیش گرفتیم و سرمایه های اجتماعی را سوزاندیم؛ فوتبالیست‌ها، هنرمندان و فعالین سیاسی و یا مسئولی که تا دیروز سرکار بود را به حاشیه بردیم و می‌خواهیم آن‌ها را ساکت کنیم و این یکدست‌سازی مملکت را قدرت به حساب می آوریم؛ در حالی‌که این ضعف است!

در کشورهای دموکراتیک به احزاب پول می‌دهند که دولت فعلی را نقد کنند و یا دولت در سایه تشکیل می‌دهند تا بیایند دولت را زیر ذره‌بین برده، نقد کرده و راه کار بدهند؛ اما ما در کشور برعکس عمل می کنیم و  فکر می‌کنیم یکدست‌سازی‌ها کمک به حاکمیت است. اما اکنون باید پرسید، حال با وجود یکدستی دولت و مجلس، آیا مشکلات حل شده است؟ نه نشده!

ما نیاز داریم که به مردم و سرمایه‌های اجتماعی مورد قبول نزد مردم در حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری رجوع کنیم. از اساتید دانشگاه‌ها، وکلا، پزشکان، مهندسان و دانشجویان راه‌کار بگیریم و حرف‌های نسل جدید را بشنویم و این تنها راهی است که می‌توانیم از این بحران و چالش‌ها خود و نظام را عبور بدهیم.

اگر ما بخواهیم صورت مسأله را با جمع کردن مردم از کف خیابان پاک کنیم، نمی‌شود؛ چون بالاخره کف خیابان جمع می‌شود ولی مسئله حل نمی‌شود! در آن صورت این بحران تداوم پیدا می کند و عمیق و شدیدتر می‌شود و نظام را زمین‌گیر میکند.

ما دلسوز نظام هستیم و آن را قبول داریم، کارگزار و خسته‌ هستیم و بهتر از هر کسی می دانیم اگر این نظام دچار خدشه شود ما هم به همان میزان آسیب می‌بینیم که اصولگراها هم آسیب می‌بینند. اما ما دلسوزی خود را بیان می‌کنیم؛ گرچه برخی می‌گویند حرف شما دلسوزانه نیست.

در صورتی که گذر زمان این را ثابت کرده است که اگر از دهه‌های قبل جلو اصلاح طلبی و تفکرات اصلاح طلبانه و نقد و ارزیابی سیاست اشخاص و جایگاه‌ها را نمی‌گرفتند امروز وضع به این صورت نبود که دشمن و معاند به کف خیابان بیاید و جوان، دانش آموز و دانشجوهایمان را علیه ما به عنوان ابزار استفاده کند.

چندی پیش با شمخانی پیرامون برجام دیداری داشتم؛ شخصیت ایشان به شدت مثبت‌اندیش، دارای دیدگاه باز و دارای فهم و درک و دلسوزانه نسبت به نظام بودند. به نظرم ایشان درک واقع گرایانه‌ای از مسائل و مشکلات کشور دارند و اصل اینکه گفت و گویی که  بین اصلاح طلبان و شمخانی شکل گرفته کار ارزشمندی است.

آقای محسنی اژه‌ای هم مانند سابق نیست؛ امروز ایشان دیدگاه مثبت و اصلاح گرایانه در امور قضایی دارد و در جلسه غیرعلنی مجلس صحبت‌های بسیار خوبی داشتند و گفتند من به این گفت و گو ها معتقدم و به آن ادامه می دهم و از همه‌ی نظرات و دیدگاه‌ها در تمام بخش‌ها استفاده می کنم. ان رویه به نظر من کار بسیار ارزشمندی است و کاری که ایشان در قوه قضاییه پیش می‌برد به شدت قابل احترام نزد بقیه ارکان جامعه است.

ما اصلاح طلبان شعاری داریم که ایران متعلق به تمام ایرانیان است؛ در این صورت تمام ایرانیان حق دارند راه‌کار ارائه بدهند و مشکلات را حل کنند و حال راه‌کاری که شمخانی و اژه‌ای در پیش بردند راه کار مناسبی است و مشکلات هم حل خواهد شد.

نظام حکمرانی ما بعد از ۴۰ سال نیاز دارد در قانون اساسی، سیاست‌های اجرایی و روش‌های مدیریت کشور اصلاحات ایجاد کند. از این رو، صحبت‌های قالیباف درست است. ایشان در نیروی انتظامی و شهرداری هم تحولات بزرگی را رقم زدند و امروز در مجلس ایده‌هایی عملی در قالب اصلاح قانون اساسی یا اصلاح قوانین عادی را به عنوان راه‌کارهایی برای اصلاح مدیریتی ارائه می‌دهند و ما نیز تا جایی که حقوق مردم رعایت شود همراهی می‌کنیم.

ولی من فکر می کنم اگر قرار است نظام حکمرانی اصلاح شود باید به نفع مردم باشد؛ یعنی به گونه‌ای نباشد که حقوق و جایگاه، نقش و حضور مردم کمرنگ شود. پایه و هویت جمهوری اسلامی بر جمهوریت و اسلامیت آن است و اگر ما هر یک از این دو پایه را تضعیف کنیم، در حق نظام و کسانی که برای نظام هزینه داده اند خیانت کرده ایم.

یک تفکری در تلاش است امور را اصلاح کند، ولی جمهوریت را محدود کند و یک تفکر هم عمیق و دقیق‌تر هم هست که می‌گوید اصلاح کنیم، اما جمهوریت و اسلامیت نظام را احیاء کنیم تا خون تازه ای جریان یابد. اگر طرح قالیباف در این راستا باشد به نفع نظام بوده و قطعا ضرورت دارد.

 

پیشنهاد سردبیر
پربازدیدترین ها