کد خبر: ۲۴۶۸۱
۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۰
چرا فیلترگذاران کماکان فیلتر می‌کنند؟ آیا آنها نمی‌دانند که این‌کار از نظر اخلاقی نادرست است؟ یا حتی از منظر کارکردی، آیا تصور نمی‌کنند که تلاش‌های‌شان برای محدود کردن دسترسی افراد و حدگذاری بر انتخاب‌های ایشان، نه فقط ناموفق است بلکه آنها را بیشتر به دور زدن فیلترها مصمم می‌کند؟
به گزارش جدید پرس:

دلایل ذیل می تواند مد نظر سیاستگذاران باشد.

یکم. حفظ سلطه(هژمونی) گفتمانی:
مهم‌ترین و اصلی‌ترین علت و دلیل فیلترینگ، نه محدود کردن دسترسی افراد به اطلاعاتی خاص، که نگاه داشتن تمایز و مرز میان گفتار(discourse) رسمی از گفتار غیررسمی است. آنها با فیلترگذاری قصد دارند که نشان بدهند در یک حیطه گفتمانی مشخص، مرز تمایزگذار میان سخن مشروع(قابل بیان) و نامشروع(غیرقابل بیان) چیست و مهم‌تر از آن اینکه چه‌کسی است که این مرز را مشخص می‌کند.
به تعبیر دیگر، این مهم نیست که در سطح جامعه افراد به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند یا خیر، بلکه مهم‌تر این است که گفتار و سخن رسمی را چه‌کسی مشخص می‌کند و مرزهایش تا کجاست.
کدام سخن و گفتار به‌لحاظ رسمی(یعنی قانونی) قابل استناد است و کدام خیر. ضمن‌آنکه با در دست داشتن اقتدار در مشخص کردن گفتار رسمی و گفتار غیررسمی، می‌توان هروقت قدرت کافی به‌دست آمد یا در «وضعیت اضطراری یا استثنایی» ، به‌طور عینی نیز دسترسی‌ها را محدود کرد و حتی در صورت لزوم از داغ و درفش بهره برد.


دوم. حفظ و راضی نگه داشتن جامعه هدف:
برای فهم دیگر علت موثربودن فیلترینگ از منظر فیلترگذار و درنتیجه درست بودن آن از دید او، باید به جامعه و گروه‌های هدف و مخاطبان او توجه کرد، حامیان ذهنی و عینی راستین فیلترگذار که فیلترگذار در اصل نماینده و برگزیده و پیش‌برنده خواست‌ها، مطالبات و باورهای آنهاست. در هر جامعه‌ای، ولو دموکراتیک‌ترین جوامع، قدرت رسمی در اصل بازتابنده خواسته‌های بخش یا بخش‌هایی از جامعه است و این ادعا که مثلا دولت (در معنای دقیق state) همه گروه‌های یک «ملت» (در معنای دقیق nation که در اصل مفهومی بسیار مبهم و مناقشه‌برانگیز است) را نمایندگی می‌کند، سخنی لغو و بیهوده است.
قدرت رسمی باید هم بلندگو، هم شنونده حامیان اصلی‌اش باشد و از تریبون‌های رسمی‌اش باید باورها و خواسته‌های این گروه‌های متبوع و مطبوعش به گوش برسد. البته که قدرت باید بتواند تا سر حد امکان همه صداها را یا ساکت کند یا به استخدام خود در آورد و با گفتار رسمی خود هم‌سو کند. به‌همین‌دلیل باید ضمن حفظ کارکرد اصلی فیلترگذاری یعنی در دست داشتن انحصار مرزگذاری میان گفتار رسمی از گفتار غیررسمی، محتوای گفتار رسمی را نیز بر باورها و مطالبات طرفدارانش منطبق کند. ازاین‌منظر نیز فیلترگذاری کاری موثر و بنابراین درست است.


سوم. کارکردهای مقطعی فیلترگذاری:
تجربه‌های عینی زیادی نشان داده است که به‌خصوص در وضعیت‌های اضطراری، مواقع حساس و برهه‌های نفس‌گیر، از قضا فیلترینگ در محدود کردن گردش اطلاعات نیز موثر بوده است. به‌عبارت‌دیگر، همگان شاهد بوده‌ایم که در شرایط حساس و خاص، قدرت فیلترگذار، به یکباره و بدون اعلام قبلی، دست به فیلترینگ یک رسانه-که پیش‎تر دسترسی به آن برای همگان آزاد بوده- می‌زنند و با این اقدام کاربران را دچار شوک می‌کند و به‌صورت مقطعی و موضعی، جریان روان گردش اطلاعات و افکار را دچار اختلال می‌کنند. این اقدام ضربتی و دفعی، کاربران را در لحظه دچار فلج می‎کند و تا تلاش می‌کنند راه‌های دور زدن فیلتر و شکستن آن را بیابند، قدرت رسمی می‌تواند خود را بازآرایی کند و برای معضل پدیدآمده راه‌حلی بیابد.


چهارم. استمهال:
فیلترینگ روشی موضعی و مقطعی برای این استمهال است. فیلتگرگذار با فیلترینگ، هزینه استفاده از رسانه را زیاد می‌کند و امکان کاربران برای دسترسی به آن را محدود می‌سازد و به این وسیله مهلت می‌خرد، یعنی تا زمانی که کاربران می‌کوشند راهی برای دور زدن فیلترها بیابند، می‌کوشد راه چاره‌ای بیابد و رسانه مذکور را از آن خود کند. نمونه‌های فراوانی از این ترفند را می‌توان برشمرد که در حوصله این مختصر نمی‌گنجد. در مهلت مذکور، فیلترگذار می‌کوشد یا رسانه مذکور را به‌نحوی «بومی‌سازی» کند یا بدیلی با مزیت‌های قابل‌توجه برای آن عرضه کند و بدین‌طریق سلطه (هژمونی) استفاده از آن رسانه را از بین ببرد.

 

پیشنهاد سردبیر
پربازدیدترین ها