کد خبر: ۱۲۸۲۸
۱۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
وقتی همه اتفاق‌ها به یک‌باره و در همه‌جا به وقوع می‌پیوندد این مسئله مورد تردید قرار می گیرد که انسان با نبوغ خود قادر به حل مشکلات است.
به گزارش جدید پرس:

استفان والت تحلیل‌گر و نظریه‌پرداز روابط بین الملل در مقاله ای برای فارن پالیسی نوشت: خوانندگان منظم این ستون می‌دانند که من تمایلی به هشدار دادن ندارم. اگرچه زمان‌هایی وجود دارند که نگران هزینه‌ها و خطرات تصمیم‌های خاص در سیاست خارجی هستم. با این وجود، برخلاف سایر کارشناسان سیاست خارجی اغلب تمایلی به طرح موضوع افزایش تهدیدات و فرض بدترین سناریوها ندارم. با این وجود، آن چه امروز مرا آزار می‌دهد ترس شدیدی از این موضوع است که ما در مجموعه‌ای از اختلالات زندگی می‌کنیم که توانایی جمعی‌مان را برای پاسخگویی تحت تاثیر قرار می‌دهد. البته سیاست جهانی هرگز کاملا ایستا نیست، اما مدت‌ها بود که شاهد مجموعه شوکی جدی نبودیم. ما عادت کرده‌ایم فکر کنیم که نبوغ انسان در نهایت راه حل‌هایی را ارائه می‌کند، اما همان طور که «توماس هومر دیکسون» پژوهشگر علوم سیاسی سال‌ها پیش هشدار داد، زمانی که تعداد مشکلاتی که باید حل شوند بسیار زیاد و پیچیده می‌شود، ممکن است این فرض اطمینان بخش، قابل کاربرد نباشد. سیستم چند شوک را می‌تواند تحمل کند؟ بیایید به ترتیب زمانی این شوک‌ها را بررسی کنیم:

یکم- فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی: اگرچه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انقلاب‌های مخملی در اروپای شرقی از بسیاری جهات تحولات مثبتی بودند، اماعدم اطمینان و بی‌ثباتی قابل توجهی را نیز ایجاد کردند و دری را به روی تحولات سیاسی (مانند گسترش ناتو) باز نمودند که تا به امروز بازتاب تاثیر آن را مشاهده می‌کنیم. این وضعیت به طور مستقیم به جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان منجر شد، به انحلال یوگسلاوی و جنگ‌های بعدی بالکان دامن زد، احساس ناسالم غرور را در ایالات متحده تقویت کرد و سیاست را در آسیای مرکزی تغییر داد. هم چنین، از دست رفتن حمایت شوروی باعث بی‌ثباتی دولت‌ها در آفریقا، خاورمیانه و حتی قاره آمریکا شد و پیامدهای غیرقابل پیش بینی و بعضا ناگواری داشت. با این وجود، تاریخ به پایان نرسید و تنها به سمت مسیر متفاوتی حرکت کرد.

دوم- ظهور چین: آمریکایی‌ها ابتدا فکر می‌کردند که لحظه تک قطبی مدت زیادی به طول خواهد انجامید. با این وجود، یک رقیب جدید قدرت بزرگ بلافاصله ظهور کرد. ظهور چین شاید یک شوک ناگهانی یا غیرمنتظره نباشد، اما هنوز هم فوق‌العاده سریع بوده و اکثر کارشناسان در غرب از آن چه که در ظهور چین به تصویر کشیده شده برداشتی اشتباه داشته‌اند. چین هنوز به طور قابل توجهی ضعیف‌تر از ایالات متحده است و با وزش بادهای مخالف جدی در داخل و خارج مواجه است، اما رشد اقتصادی چشمگیر، جاه طلبی‌های فزاینده و گسترش قدرت نظامی غیر قابل انکاری دارد. پیشرفت اقتصادی چین به تغییرات اقلیمی و آب و هوایی سرعت بخشیده، بازارهای کار را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده و به تحریک واکنش‌های فعلی علیه جهانی شدن بیش از حد دامن زده است. ثروت و قدرت فزاینده چین زندگی مردم آن کشور را بهبود بخشید و به دیگران نیز سود رساند، اما هنوز هم یک شوک برای نظم جهانی موجود محسوب می‌شود.

سوم- حملات یازدهم سپتامبر و جنگ جهانی علیه تروریسم: حملات تروریستی که مرکز تجارت جهانی را ویران کرد و به وزارت دفاع ایالات متحده در سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی آسیب رساند، سیاست خارجی ایالات متحده را کاملاً متحول کرد و ایالات متحده خود را درگیر جنگ با تروریسم برای بیش از یک دهه دید. این رویداد به طور مستقیم منجر به سرنگونی طالبان در افغانستان و حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی شد. جنگ علیه تروریسم هم چنین باعث بی‌ثباتی کشورها در سراسر خاورمیانه بزرگ شد و به طور ناخواسته گروه‌هایی مانند داعش به وجود آمدند که اقدامات آن گروه‌ها به تشدید افراط گرایی دست راستی در اروپا دامن زد. هم چنین، این موضوع به نظامی سازی و قطبی سازی سیاست داخلی ایالات متحده و جریان اصلی افراط گرایی جناح راست در ایالات متحده سرعت بخشید که با هر معیاری که در نظر بگیریم یک شوک بزرگ محسوب می‌شود.

چهارم- بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی: سقوط بازار وام مسکن ارزان قیمت در ایالات متحده باعث ایجاد هراس مالی شد که به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت. ظاهرا اربابان وال استریت که باعث خرابکاری شدند هرگز پاسخگو نبودند و نتوانستند با همان اعتبار و اقتداری که پیش‌تر از آن برخوردار بودند صحبت کنند. بحران فوران کرد. اروپا دچار رکود شدید، بحران ارزی طولانی مدت و یک دهه ریاضت دردناک شد که به احزاب پوپولیست رونق سیاسی دیگری بخشید. مقام‌های چینی نیز این بحران را نشانه‌ای آشکار از افول غرب و فرصتی برای گسترش جاه طلبی‌های خود در سیاست خارجی قلمداد کردند.

پنجم- بهار عربی: گاهی اوقات به نظر می‌رسد تقریبا فراموش شده است، اما بهار عربی رویدادی پر فراز و نشیب بود که دولت‌ها را در چندین کشور سرنگون کرد، برای مدت کوتاهی امید به گذار گسترده دموکراتیک را ایجاد نمود و منجر به جنگ‌های داخلی در لیبی، یمن و سوریه شد کشورهایی که هنوز در حال جنگ هستند. با سرکوب اقتدارگرایانه (که به زمستان عربی معروف شد) تمام دستاوردهای اصلاح طلبان معکوس شد و بهار عربی این گونه پایان یافت. مانند انقلاب‌های شوم ۱۸۴۸ در اروپا بهار عربی نیز «نقطه عطفی بود که تاریخ مدرن نتوانست در آن چرخشی اساسی داشته باشد». با این وجود، این تحول وجهه تعدادی از مقام‌های ارشد را خدشه دار ساخت و منجر به رنج‌های انسانی قابل توجهی شد.

ششم- بحران جهانی پناهجویان: به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان تعداد افراد بالاجبار آواره شد از حدود ۴۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۱ میلادی به نزدیک به ۹۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۱ میلادی افزایش یافته است. جریان پناهجویان خود نتیجه برخی از شوک‌های دیگری است که ما تجربه کرده‌ایم، اما تاثیرات شوک‌ها را تعمیق می‌بخشد و یافتن راه حل‌های ساده را به چالش کشیده است. بدین ترتیب، بحران پناهجویان شوک دیگری بود که دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی در سالیان اخیر برای رفع آن تلاش کرده‌اند.

هفتم- رونق پوپولیسم: سال ۲۰۱۶ میلادی دست کم دو رویداد تکان دهنده را رقم زد: دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد و بریتانیا رای به خروج از اتحادیه اروپا داد. هر دو رویداد انتظارات را زیر پا گذاشتند و هر کدام به همان اندازه بد بودند که مخالفان از آن می‌ترسیدند. ترامپ ثابت کرد که در طول مبارزات انتخاباتی به همان اندازه فاسد، دمدمی مزاج، خودشیفته و بی‌کفایت است، اما حتی شدیدترین منتقدان ترامپ تمایل او برای حمله به پایه‌های دموکراسی آمریکایی را دست کم گرفته بودند. در واقع، بیش از دو سال پس از شکست انتخاباتی ترامپ و مواجهه با چالش‌های حقوقی متعدد او کماکان به پاشیدن سم بر عرصه سیاست ایالات متحده ادامه می‌دهد. برگزیت تاثیر مشابهی بر بریتانیا داشت: خروج از اتحادیه اروپا نه تنها صدمات قابل توجهی به اقتصاد بریتانیا وارد ساخت (دقیقا همانطور که مخالفان هشدار داده بودند) بلکه فرار حزب محافظه کار از واقعیت را تسریع کرد و منجر به بازی‌های کارتونی و سریالی نادرست سابق شد. نخست وزیران حزب محافظه کار گزینه‌های مناسبی نبودند. زمانی که ششمین اقتصاد بزرگ جهان با چنین افرادی اداره می‌شود برای هیچ کس خبر خوبی نیست.

هشتم- کووید-۱۹: کارشناسان مدت‌ها هشدار داده بودند که چنین رویدادی اجتناب ناپذیر است و دنیا برای آن آماده نیست. دست کم ۶۳۰ میلیون نفر در سراسر جهان به کووید-۱۹ مبتلا شده‌اند (تعداد واقعی بدون شک بیش‌تر است). آمار رسمی مرگ و میر جهانی بر اثر ابتلا به آن ویروس اکنون از ۶.۵ میلیون نفر فراتر رفته و این بیماری همه گیر اثرات تنبیهی بر تجارت، رشد اقتصادی، دستاوردهای آموزشی و اشتغال در بسیاری از کشورها (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) داشته است. بر اثر شیوع کووید -۱۹ الگوهای زندگی کاری مختل شده، دولت‌ها مجبور شده‌اند اقدامات اضطراری را برای نجات اقتصاد خود اتخاذ کنند، رشد بهره وری آینده تقریبا به طور قطع کاهش یافته و به ترکیبی از سیاست‌های پولی سست و اختلالات زنجیره تامین و افزایش تورم دامن زده است. بانکداران اکنون در تلاش برای مهار این وضعیت هستند.

نهم- جنگ در اوکراین: ما هنوز نمی‌دانیم که تاثیر کامل حمله روسیه به اوکراین چه خواهد بود، اما بی‌اهمیت نیست. جنگ خسارات عظیمی به اوکراین وارد کرده و هنجارهای موجود را تهدید کرده هنجارهایی که از تصاحب قلمرو با استفاده از زور و قوه قهریه جلوگیری می‌کردند. جنگ اوکراین کمبودهای نظامی روسیه را آشکار ساخته و ممکن است باعث تلاش جدی اروپا برای تسلیح مجدد شود. جنگ اوکراین وضعیت تورم جهانی را بدتر کرده و خطر تشدید تنش (از جمله امکان استفاده از تسلیحات هسته ای) را به سطحی که در دهه‌های گذشته دیده نشده بود افزایش داده است. روابط روسیه و غرب مدتی است که رو به وخامت گذاشته، اما تعداد کمی از ناظران پیش بینی می‌کردند که این امر به جنگی بزرگ در سال ۲۰۲۲ منجر شود و بر دستور کار سیاست خارجی واشنگتن و اروپا تسلط پیدا کند.

بخش سوم مقاله «جهان چند شوک را می تواند تحمل کند؟ ۱۰ شوکی که سیستم جهانی را متحمل کرده است.»

دهم- تغییرات آب و هوایی: در کمین بسیاری از این رویدادها، شوک حرکت آهسته تغییرات آب و هوایی قرار دارد. تاثیر آن اکنون در بدتر شدن بلایای طبیعی، افزایش درگیری‌های داخلی و افزایش مهاجرت از مناطق به شدت آسیب دیده احساس می‌شود. تلاش برای مهاجرت یا انطباق با افزایش دمای اتمسفر پرهزینه خواهد بود و همکاری جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در حال تزلزل است.

در مجموع، دامنه تغییرات اقلیمی شوک دیگری است که دولت‌ها برای مدت زمانی طولانی نادیده گرفتند و باید برای دهه‌های آینده با آن دست و پنجه نرم کنند.

افزودن برخی رویدادهای دیگر به این فهرست آسان خواهد بود و پرداختن موفقیت‌آمیز به یک یا دو مورد از آن چالش برانگیز است.

نخستین مشکل فعلی به اصطلاح پهنای باند چالش‌ها می‌باشد: زمانی که اختلالات بسیار سریع رخ می‌دهند رهبران سیاسی زمان یا دامنه توجهی برای توسعه راه حل‌های خلاقانه یا ارزیابی دقیق گزینه‌ها ندارند و احتمال آن که پاسخ بدی بدهند افزایش می‌یابد. هم چنین، آنان زمان کافی برای ارزیابی عملکرد راه حل‌های انتخابی شان ندارند و این وضعیت تصحیح به موقع خطاها را دشوارتر می‌سازد.

نکته دوم آن که از آنجایی که منابع محدود هستند اگر بحران‌های قبلی سرمایه‌های مورد نیاز امروز را مصرف کرده باشند ممکن است برخورد مناسب با شوک تازه غیر ممکن باشد. هرچه رهبران با مشکلات بیشتری روبرو شوند اختصاص دادن توجه و منابع مورد نیاز برای حل هر یک مشکل دشوارتر خواهد بود.

نکته سوم آن که هنگامی که شوک‌های متوالی به یکدیگر متصل می‌شوند تلاش برای حل یک مشکل می‌تواند مشکلات دیگر را بدتر کند. برای مثال، پس از حمله به اوکراین توقف خرید گاز طبیعی از روسیه برای اروپا گزینه‌ای منطقی بود، اما این اقدام هزینه‌های انرژی را افزایش داد و به تورم دامن زد و سوزاندن زغال سنگ به جای گاز طبیعی، انتشار گازهای گلخانه‌ای را افزایش داد و تغییرات آب و هوایی را تشدید کرد. تمرکز به اصطلاح لیزری بر روی کمک به اوکراین ممکن است کار درستی باشد، اما به زمان و تلاش برای دوری از مشکلات ناشی از چین در حال رشد نیاز دارد. دلیل خوبی برای محدود کردن توانایی چین در استفاده از فناوری غربی برای تقویت قدرت نظامی خود وجود دارد، اما اعمال کنترل‌های صادراتی بر روی تراشه‌ها و سایر اشکال فناوری پیشرفته رشد اقتصادی ایالات متحده را مختل می‌کند و به برخی از کسب و کارهای آمریکایی دست کم در کوتاه مدت آسیب وارد می‌کند. هر چه سعی کنید مشکلات بیش‌تری را به یکباره حل کنید این خطر بیش‌تر می‌شود که پاسخ به یک مشکل تلاش‌های شما برای برخورد با مشکلات دیگر را تضعیف کند.

در نهایت آن که اگر رهبران بسیار خوش شانس باشند و یا به طور غیرعادی ماهر نباشند تلاش برای مدیریت شوک‌های متعدد اعتماد عمومی را به کل سیستم سیاسی از بین می‌برد. شهروندان ممکن است در هنگام بروز یک بحران مشخص و منفرد در اطراف دولت گردهم آیند (همان طور که اوکراینی‌ها در پاسخ به حمله روسیه این کار را انجام دادند) و موفقیت‌ها در سیاستگذاری‌ها می‌تواند به آنان کمک کند تا متقاعد شوند که افراد مسئول واقعا می‌دانند چه کار می‌کنند. با این وجود، زمانی که مقام‌های دولتی با شوک‌هایی بیش از آن چیزی که هر کسی می‌تواند تحمل کند مواجه می‌شوند و به طور مکرر در ارائه نتایج خوب دچار شکست می‌شوند شهروندان اعتماد خود را به آنان از دست خواهند داد. در آن صورت به جای اعتماد به افرادی که دارای دانش، تجربه و مسئولیت مرتبط هستند عموم مردم تخصص را نادیده می‌گیرند و در برابر تئوری‌های توطئه و دیگر راه‌های فرار از واقعیت آسیب‌پذیر می‌شوند. البته اگر مسئولان به وضوح ناصادق، فاسد، خودخواه و کاملا سزاوار تحقیر عمومی باشند این مشکل بدتر نیز خواهد شد.

من پایان خوشی برای این داستان ندارم. ما در عصری زندگی می‌کردیم که «سریع حرکت کن و چیزها را بشکن» شعار بود و این موضوع تنها در مورد دنیای پرشتاب فناوری دیجیتال صدق نمی‌کرد و تمام عرصه را در بر می‌گرفت. اکنون با توجه به شوک‌هایی که در سالیان اخیر متحمل شده‌ایم شعار بهتر برای شرایط کنونی می‌تواند «آهسته‌تر حرکت کن و مسائل را اصلاح کن» باشد. من امیدوارم که ما این فرصت را داشته باشیم و امیدوارم این فرصت را از بین نبریم.

 

پیشنهاد سردبیر
پربازدیدترین ها